Honar va sanaye dasti

Honar va sanaye dasti

تاريخچه ميناكاري روي سفال...آغاز كاربرد مينا را به دشواري مي توان مشخص كرد ليكن روش مينايي از دوران باستان مورد استفاده بوده . قديمي ترين لعاب مينا كه تا كنون يافت شده متعلق به قرن 15 قبل از ميلاد و ظرفي مصري است كه با پودر شيشه روي بدنه تزيين شده است . تـاريخچه سفال مينا در دوران هخامنشي آجرهاي مينايي با لعاب قليايي در آپاداناي شوش يافت شده كه هم اكنون نمونه هايي از آن در موزه لوور پاريس نگهداري مي شود . در شوش دو شيوه تزيين در آجرها ديده مي شود ، آجرهاي سيليكوني لعابدار با طرحهاي برجسته و آجرهايي با سطح صاف كه طرح منحصرا توسط رنگ اجرا شده است . اين نوع آجرها داراي تركيبي از مخلوط شن و آهك بوده اند كه هر آجر به همراه تزيين برجسته يا بدون آن در قالب شكل داده شده و سه بار داخل كوره مي رفته است . اولين پخت ساخت بدنه است كه سفالگران امروزي به آن بيسكوييت مي نامند . در دومين پخت لعاب مينا داده مي شده و در پخت نهايي لعاب سيليكوني به عنوان يك ماده شفاف و روان ، رنگ شده با اكسيدهاي گوناگون به آن افزوده مي شده است . سرب آنتيموان براي رنگهاي زرد ، مس براي سبز ـ آبي ، فرو منگنز براي سياه و قهوه اي و قلع براي ساخت لعاب مات و توليد رنگ سفيد به كار مي رفته است . همچنين در تخت جمشيد فارس شواهدي از خشتهاي پخته با لعابي مشابه مينايي وجود دارد . در ساخت سفالينه هاي مينايي خمير سفال تغيير مي كند گل رس سيليكات آلومينيوم آبدار است كه سفال از آن ساخته مي شود خاك چيني يا كائولين خالص ترين نوع اين خاك است . عناصر ديگري مثل سديم ، پتاسيم ، كلسيم ، منيزيم اگر همراه اين خاك باشند ناخالصي هاي آن به حساب مي آيند . روش معمول در ساخت سفالهاي مينايي كه منتسب به كاشان و برخي ديگر و برخي ديگر از شهرهاي ايران مركزي در سدهء ششم شناخته شده است احتمالا ريشه آزمايشهاي سفالگران نيشابور و سمرقند داشته كه تلاش مي كردند پس از پختن سفالينه ها داراي نقش يا لعابي بر سطح ، آنها را نقش اندازي و بار ديگر در كوره حرارت دهند تا طرحي سفيد رنگ بوجود آيد براي ساخت سفالينه هاي مينايي از خمير شيشه يا خاك چيني استفاده مي شود . كاربرد مينا تنها در حالت مطلوب و بر سطحي مشابه با شيشه انجام پذير مي باشد ، همين كه مينا كاري بر روي سفالهاي يخت و اغلب حاوي كائولين زياد تكامل يافت ساخت ظروف با لعاب مينايي امكان پذير گرديد ، بدين ترتيب ظروف لعابدار سدهء ششم هجري قابليت تزيين مينا كاري را پذيرا بود .كه نمونه هاي ويژه اي در دوران سلجوقي مشاهده مي نماييم . و محتملا حدود سالهاي 495 تا 545 هجري در كاشان كه در آن سفالها گرد كوارتز با كائولين آميخته مي شد و سفال با بدنه اي شفاف به وجود مي آمد كه به خصوص براي كنده كاري بدنه چنان كه بايد محكم و مقاوم بود . تـاريخچه سفال مينا روش معمول در ساخت سفالهاي مينايي كه منتسب به كاشان و برخي ديگر و برخي ديگر از شهرهاي ايران مركزي در سدهء ششم شناخته شده است احتمالا ريشه آزمايشهاي سفالگران نيشابور و سمرقند داشته كه تلاش مي كردند پس از پختن سفالينه ها داراي نقش يا لعابي بر سطح ، آنها را نقش اندازي و بار ديگر در كوره حرارت دهند تا طرحي سفيد رنگ بوجود آيد . مجموعه اي از كاسه ها با تاريخ 570 تا 580 هجري نمايانگر اوج تكامل اين روش است . اسلوب فوق بسيار پيچيده و مشتمل بر چندين بار به كوره رفتن سفال در حرارتهاي معمولا 750 درجه سانتيگراد ، متواليا رو به كاهش بوده است . با آنكه رنگهاي لعاب كه از مواد معدني فلزي و اكسيدها به دست مي آيد بسيار زياد هستند ولي هميشه اين سفالها در تطبيق دادن خواصشان در كوره با لعاب مسئله ساز بوده اند . گرماي لازم براي ذوب شدن لعاب روي ظرف يا منجر به خراب شدن رنگ مي شود يا بر استحكامش تاثير مي گذارد . مقارن با اواخر قرن 6 هجري سفالگران اسلامي به روشني دريافتند كه اگر اشياء منقوش چند رنگ مي خواهند دو راه دارند . آنها يا مي توانستند رنگ آميزي را محدود به چند رنگ نمايند كه گرماي لازم براي پخته شدن و لعاب ظرف در يك مرحله را تحمل مي كنند يا مي توانستند ابتدا ظرف را لعاب داده ، بپزند سپس با رنگهاي ناپايدار با پخت مجدد ظرف در حرارتي پايين را بكار گيرند

تاريخچه ميناكاري روي سفال...آغاز كاربرد مينا را به دشواري مي توان مشخص كرد ليكن روش مينايي از دوران باستان مورد استفاده بوده . قديمي ترين لعاب مينا كه تا كنون يافت شده متعلق به قرن 15 قبل از ميلاد و ظرفي مصري است كه با پودر شيشه روي بدنه تزيين شده است . تـاريخچه سفال مينا در دوران هخامنشي آجرهاي مينايي با لعاب قليايي در آپاداناي شوش يافت شده كه هم اكنون نمونه هايي از آن در موزه لوور پاريس نگهداري مي شود . در شوش دو شيوه تزيين در آجرها ديده مي شود ، آجرهاي سيليكوني لعابدار با طرحهاي برجسته و آجرهايي با سطح صاف كه طرح منحصرا توسط رنگ اجرا شده است . اين نوع آجرها داراي تركيبي از مخلوط شن و آهك بوده اند كه هر آجر به همراه تزيين برجسته يا بدون آن در قالب شكل داده شده و سه بار داخل كوره مي رفته است . اولين پخت ساخت بدنه است كه سفالگران امروزي به آن بيسكوييت مي نامند . در دومين پخت لعاب مينا داده مي شده و در پخت نهايي لعاب سيليكوني به عنوان يك ماده شفاف و روان ، رنگ شده با اكسيدهاي گوناگون به آن افزوده مي شده است . سرب آنتيموان براي رنگهاي زرد ، مس براي سبز ـ آبي ، فرو منگنز براي سياه و قهوه اي و قلع براي ساخت لعاب مات و توليد رنگ سفيد به كار مي رفته است . همچنين در تخت جمشيد فارس شواهدي از خشتهاي پخته با لعابي مشابه مينايي وجود دارد . در ساخت سفالينه هاي مينايي خمير سفال تغيير مي كند گل رس سيليكات آلومينيوم آبدار است كه سفال از آن ساخته مي شود خاك چيني يا كائولين خالص ترين نوع اين خاك است . عناصر ديگري مثل سديم ، پتاسيم ، كلسيم ، منيزيم اگر همراه اين خاك باشند ناخالصي هاي آن به حساب مي آيند . روش معمول در ساخت سفالهاي مينايي كه منتسب به كاشان و برخي ديگر و برخي ديگر از شهرهاي ايران مركزي در سدهء ششم شناخته شده است احتمالا ريشه آزمايشهاي سفالگران نيشابور و سمرقند داشته كه تلاش مي كردند پس از پختن سفالينه ها داراي نقش يا لعابي بر سطح ، آنها را نقش اندازي و بار ديگر در كوره حرارت دهند تا طرحي سفيد رنگ بوجود آيد براي ساخت سفالينه هاي مينايي از خمير شيشه يا خاك چيني استفاده مي شود . كاربرد مينا تنها در حالت مطلوب و بر سطحي مشابه با شيشه انجام پذير مي باشد ، همين كه مينا كاري بر روي سفالهاي يخت و اغلب حاوي كائولين زياد تكامل يافت ساخت ظروف با لعاب مينايي امكان پذير گرديد ، بدين ترتيب ظروف لعابدار سدهء ششم هجري قابليت تزيين مينا كاري را پذيرا بود .كه نمونه هاي ويژه اي در دوران سلجوقي مشاهده مي نماييم . و محتملا حدود سالهاي 495 تا 545 هجري در كاشان كه در آن سفالها گرد كوارتز با كائولين آميخته مي شد و سفال با بدنه اي شفاف به وجود مي آمد كه به خصوص براي كنده كاري بدنه چنان كه بايد محكم و مقاوم بود . تـاريخچه سفال مينا روش معمول در ساخت سفالهاي مينايي كه منتسب به كاشان و برخي ديگر و برخي ديگر از شهرهاي ايران مركزي در سدهء ششم شناخته شده است احتمالا ريشه آزمايشهاي سفالگران نيشابور و سمرقند داشته كه تلاش مي كردند پس از پختن سفالينه ها داراي نقش يا لعابي بر سطح ، آنها را نقش اندازي و بار ديگر در كوره حرارت دهند تا طرحي سفيد رنگ بوجود آيد . مجموعه اي از كاسه ها با تاريخ 570 تا 580 هجري نمايانگر اوج تكامل اين روش است . اسلوب فوق بسيار پيچيده و مشتمل بر چندين بار به كوره رفتن سفال در حرارتهاي معمولا 750 درجه سانتيگراد ، متواليا رو به كاهش بوده است . با آنكه رنگهاي لعاب كه از مواد معدني فلزي و اكسيدها به دست مي آيد بسيار زياد هستند ولي هميشه اين سفالها در تطبيق دادن خواصشان در كوره با لعاب مسئله ساز بوده اند . گرماي لازم براي ذوب شدن لعاب روي ظرف يا منجر به خراب شدن رنگ مي شود يا بر استحكامش تاثير مي گذارد . مقارن با اواخر قرن 6 هجري سفالگران اسلامي به روشني دريافتند كه اگر اشياء منقوش چند رنگ مي خواهند دو راه دارند . آنها يا مي توانستند رنگ آميزي را محدود به چند رنگ نمايند كه گرماي لازم براي پخته شدن و لعاب ظرف در يك مرحله را تحمل مي كنند يا مي توانستند ابتدا ظرف را لعاب داده ، بپزند سپس با رنگهاي ناپايدار با پخت مجدد ظرف در حرارتي پايين را بكار گيرند